خاطرات24 ماهگی
نازگلکم دختر خوشگل با نمکم عشق من دردونه مامان سلام.. یه سلام گرم وسط پاییز سال نود و سه به دخملک خوشگلم... عزیز دل مامان ... شیرین زبونم. مهربونم انقدر شما دخملک نانازم شیرین و خوردنی شدی که میخام درسته قورتت بدم.. بعضی روزها باهمدیگه میریم پارک و شما کلی بازی می کنی و خسته هم نمیشی و بلافاصله بعد از اینکه از پارک میایم بیرون تا بریم خونه میگی خسه شدم بدل تن خسه شدم یکم بغلت می کنم و بعد تامیذارمت پایین که راه بیای بازمیگی مامان خسه شدم و منم بهت میگم مثلا تا اون ماشینه راه بیا بعد بغلت می کنم و تو برای اینکه زودتر به اون ماشینه برسی که بیای بغلم میگی بدوییم و میدویی بعدش بغلت می ...